|
- موقعیت جغرافیایی : یکه ولنگ یکی ازولسوالی های پرجمعیت ومهم ولایت بامیان می باشد که ازطرف جنوب به پنجاب ،ازشرق به وسیله بامیان ،ازشمال به دره صوف وبلخاب وازطرف غرب به لعل وسرجنگل محدود شده است.
_ازنظردسته بندی کپل وکان: ولسوالی یکه ولنگ یک منطقه کاملا کوهستانی وصعب العبور بوده که کوه بابا ازیکه ولنگ گذشته وا زطرف شرق به طرف غرب یکاولنگ امتداد دارد که بعضی نقاط یکاولنگ به حدی بلند وناهموار است که درتمام سال پوشیده ا زبرف می باشدوبرخی ازمناطق دیگری آن متشکل ازدره های عمیق وطولانی است ،راه ها فقط ازداخل دره ها وبالای کوه ها وکوتل ها کشیده شده است ودره به دره به وسیله این راه ها به هم ارتباط پیدا می کند.کوه هاوکوه پایه های آن به خاطراستفاده ازعلف هاوکشت دیمـــــه درتسخیرساکنان این منطقه قرار گرفته است .
_وجه تسمیه یکه ولنگ :وجه تسمیه برگرفته شده ازدشت سرسبزچمن است یکه یعنی ممتاز و لنگ یعنی آب های اطراف چمن
_مساحت ونفوس :این ولسوالی شامل ناحیه وسیعی میشودکه 4480کیلومترمربعمساحت دارد دره های مسکونی ان حدود 2424 مترارتفاع دارد ولی ارتفاع بلندیهای که دراطراف شمال وشرق قرارداردبین 3030 و3333 متر است ارتفاع کوه بابادرجنوب یکه ولنگ حدود 3939 متربوده ودرقله زردسنگ به 4674 مترمی رسد.
گرچه تاحال احصائیه دقیق صورت نگرفته ،ولی براساس کارت رائ دهی که درسال 1388 دراین ولسوالی توزیع شده 60 هزارکارت رائ دهی توزیع شده که اگرنصف جمعیت دارای کارت وواجدشرایطرائ دهی است جمعیت آن باید 120 هزارنفرباشد.
2 –اوضاع تاریخی وریشه نژادی وقبیلوی : درطول تاریخ تحولات بسیاری راپشت سرگذاشته است مثلادر دوره حکمرانی عبدالرحمان پس ازسرکوبی وتسخیرهزارستان دوباره به تمام فرماندهان وحاکمان هزارستان ازجمله «عبدالله»حاکم یکاولنگ امرکرد که افراد قیام کننده رادستگیروبه کابل بفرستدوپس ازآن فرمان قتل همه آنان راصادرکردوبه این ترتیب تعدادی کثیری ازمردم آنجاکشته شده وعده دیگری هم به نقاط دیگرمهاجرشدند،تیمورخانف دراین مورد می گویند:درپی قتل وکشتارومهاجرت ساکنین یکاولنگ تعدادی آنها به خصوص افرادی ذکور روبه تنزل نهاد وازمجموع 1700 خانواده فقط 700 خانواده باقی مانده بودند.
دردوران جهاد مقدس مردم افغانستان ،نیزمردم یکاولنگ درخط مقدم نبرد با کمونیست ها قرار داشت وچندین مرتبه این ولسوالی توسط قوای دولت کمونیستی اشغال وبا همت وپای مردی دلیرمردان این خطه شهید پرورآزادشدند.
دوبارمرکزبامیان درسال اول جهاد توسط مجاهدین یکاولنگ فتح شدودر طول جهادبهترین ومنظم ترین نیروی نظامی ،نیروی یکه ولنگ بود یکی ازمناطق مهم وتصمیم گیروتعیین کننده درطول سه دهه اخیر بوده است ازلحاظ نظامی جنگ های خونینی رابادولت کمونیستی،دولت آقای ربانی وهمچنین رژیم طالبان داشته است درسال 1378 ولسوالی یکاولنگ و ولایت بامیان به دست مجاهدین یکه ولنگ فتح شد.
درسال 1379 یکه ولنگ دوباره به دست حذب وحدت افتاد ،لشکرطالبان وقتی براین منطقه مسلط شدند 600 تا 750 نفراز اهالی یکاولنگ را قتل عام نمودندکه یکی ازفاجعه بارترین وتلخ ترین حادثه تاریخ این سرزمین می باشد
_ اقوام ساکن یکه ولنگ عمومـا
الف:هــــــــــــــــــــــــــــــــــزا ره هـــــــــا
- منشا تاریخی ونژادی هزاره ها :درباره اصل ومنشا هزاره هانظریه های مختلفی ازمستشرقین بیان شده ازجمله {عبداللحی حبیبی } درمقاله با عنوان (آیاکلمه هزاره قدیم تر است)درمجله آریانا ثبت می کند که هزاره هاساکنین اصلی افغانستان هستنداومی کوشد تاکلمه هزاره را بااسم پایتخت دوم (اراکوزی هوزورا) همت سازد طبق نظروی «هـــــزاره» یعنی سعادت پایبند.
امادرباره هزاره یکه ولنگ روایت گوناگون وجود دارد بعضی آن ساکن اصلی است اماتعدادی دیگری ساکنین فعلی آن ازدیگرولایات به آنجا مهاجرت کرده اند.
ب :ســـــادات
یکی ازاقوام ساکن دریکه ولنگ است گرچه برادران اهل سنت فرق بین هزاره هاوسادات قایل نیست بلکه پیروان مذهب جعفری راهزاده می گویند ولی اگردقیق ترشویم سادات ازلحاظ نژادی وساختارچهره ظاهری باهزاره هاتفاوت دارد که آن هم به خاطرازدواج های درون قبیله ای بین آنان می باشدیعنی سادات سعی می کندتاحدامکان با افرادقبیله وخانواده های فامیل نزدیک خود ازدواج کنندوبه این صورت اصالت نژادی خودراحفظ کنند.
سادات بیشتردرمناطق سولیچ ومرکزیکه ولنگ ازاکثریت برخوردار اند.
هرچندمنطقه سولیچ محل تمرکزسادات یکاولنگ می باشد امامناطق دیگری چون نیک مرکزیکاولنگ،شاه قلندر،قرغان،ســـــــــربلاق ،دره علی ،فیروز بهار،بندامـــــــــــیربه نام بخش سادات یادمی شود وبیشترین نفوس این مناطق راسادات تشکل میدهد
-گرچه درباره اصل ونسب سادات نوشته های صودت گرفته ولی شجره نامه دقیقی دردست نیست ولی میگویند سادات ولایت بامیان و ولسوالی ها تابعه آن بیشترسادات موسوی نسب ازفرزندان میرسیدعلی سبزواری مشهور به میرسیدعلی «یخ سوز» می باشدوعده کمی ازسادات حسینی از اعقاب سلطان سیداحمد کبیر که ازبهسود به آنجامهاجرت نموده زندگی میکنند
میرسیدعلی یخسوز سرسلسله سادات موسوی نسب است وی ازاعقاب عالم ومحدث بزرگ امامزاده موسی ابوسبعه ابن سیدابراهیم مرتضی امام موسی کاظم می باشد.
دریکاولنگ «تولی» و «قاضیان» مشهورترین سادات حسینی نسب ازفرزندان سلطان احمد کبیرهستند ازجمله سادات مشهوربه «تولی»شاه میرزاحسین خان است که ازموقعیت اجتماعی خوبی برخورداربود مردم یکاولنگ اورابه دیده احترام می نگریست .
3-تکنالوژی کسب معیشت : دراین ولسوالی تکنالوژی کسب معیشت مبتنی برکشاورزی،دامداری،باغ داری ،شکارکه فعلاممنوع است، درخت کاری،تجارت محصولات حیوانی ونباتی صنایع نیمه پیشرفته مانند نجاری،آهنگری،سفالگری،صنایع دستی مانندقالین بافی،گلیم،خورجین، نمـــــد، برگ وشال ،گلدوزی می باشد.
الف:کشاورزی – دریکاولنگ شغل وپیشه اصلی مردم کشاورزی و زراعت می باشد اما به خاطر کوهستانی بودن وکمبود زمین درآمدکشاورزی از راه کشاورزی مقیاس پایین وفقط درحدرفع ضرورت موادغذای خانواده ها انجام می شود .
زمین راتوسط دریا ،چشمه آبیاری میشود.کشاورزی به دوصورت 1-آبی 2-للمی انجام می شود وکشت آبی به نوبه خود به دوصورت کاشته می شود 1- تیرمایی 2- بهاری
4_اوضاع اجتماعی وفرهنگی
_نظام خویشاوندی :تمام جوامع دارای شکلی ازسازمان خانواده برای حل مسائیل خود هستند که این مسائیل شامل همکاری اقتصادی میان دوجنس ،محل اقامت،پروش فرزندان وکنترل فعالیت میشود
که دریکاولنگ نیز همکاری درامور اقتصادی بین مرد وزن وجود دارد وهردوبه طوریکجایی ویا بطورتقسیم کار (تقسیم وظیفه)کار وهمکاری میکند که بیشترین کا ری بیرون ازخانه بدوش مرد ها است
واصطلاحات خویشاوندی که وجود دارد عبارت اندازخسور،خسورمادر،باجه ،ازنه،داماد،عروس،
_آداب ورسوم :یکی ازنمادهای فرهنگی یکاولنگ سنت ها ورسوم است که مردم درمناسبت های مختلف ازجمله در ازدواج به آن پایبند هستند ازمراسمی که دریکاولنگ اهمیت زیادی داده میشودازدواج جوانان است .وقتی پسربه سن ازدواج می رسد معمولآ والیدین وبزرگتر ها باجلب نظررو به خاستگاری دختری مورد نظرمی روند.دریکاولنگ ازدواج اکثرآ قبیله ای می باشد وازدواج بیرون فامیلی بسیار کم اتفاق می افتد برای هرخانواده ای معمولا اولین گزیته نزدیک ترین دختر نسبی چون دختری کاکا، دختر خاله ،دخترعمه وسپس بقیه دختر های فامیلی می باشد مهم ترین مسله پس ازگرفتن رضایت خانواده دخترتعیین مقدارشیربهاومقدار خرج ومصرف عروسی می باشد.
الف،شیربها :مهم ترین مسله بعدازاعلام ر ضایت خانواده دخترتعیین مقدارشیربهاودیگرمخارج عروسی است .شیربها هدیه است که ازسوی داماد به والیدین به ویژه مادرعروس به رسم قدردانی ازخدمات ایشان درشیردادن یابطورکلی تربیت دخترپرداخت میشودواین پول که ازدامادگرفته میشود (گله)نامیده میشود این پول غیرازمخارج عروسی است که دامادبایدتهیه کند .یکی ازمشکلات سرراجوانان مشکلات گله است.که دربعضی قریه ها بسیاربالا است.
ب:جهیزیه:درگذشته بودکه وقتی خانواده ای دخترخودراخانه شوهرمی فرستاددوجفت لباس خواب شامل کردبایدوسایل کامل یک خانه رابه دخترشان تهیه کند.به این خاطرجهزیه بالازیادشده وگله نیزبالارفته است وافرادبی بضاعت وکم درآمدنمی توانندبه آسانی ازدواج نمایند.
عروسی : درمناطق مختلف یکاولنگ مراسم عروسی «طوی» معمولآ دوشب ویک روزظول می کشد شب اول که معروف به شب خینه «حنابندان» است باحضورفامیل های نزدیک دوطرف داماد وعروس وکسانی راکه دوطرف دعوت کرده است برگزار می گرددوفردای این شب که روزعروسی است وابستگان داماد به طرف خانه عروس می رود وزمانی که به نزدیک خانه عروس میرسد سرراه داماد یک حیوان راکه اکثرأ سبزمی باشد ذبح می کند بعدآنرا در اختیارسوارکاران می گذارد بزکش های که همراه
داماد آمده ویا ازقریه عروس هستند مراسم بزکشی راانجام میدهد بعدزیرپای داماد رافرش میکند وخانواده عروس لباس جدیدی که برای داماد تهیه کرده اند به تن دامادپوشانده وبالای داماد سیچلی میکند وبعد ازاین ازمهمانان پذیرایی میشود وبعدنوبت صرف طعام میرسد بعددامادپیش عروس میرودوپدرعروس دست عروس رابه دست داماد میدهد وبعد ازدعاکردن توسط یک نفرروحانی (ملا،شیخ ،آخون)عروس از زیرقرآن تیر میشود.
تعدادازمردوزن که همراه عروس میروند به زنان« قدوغو» وبه مردان ویاجوانان که همراه عروس میرود «قدوغوبچه» گفته میشود .
_رایخانه : رایخانه مراسم بعداز عروسی است ،عروس حق ندارد خودش به طور عادی به خانه پدرش برگردد.بلکه از طرف پدرش کسی به خانه داماد برود وازوی بخواهد که عروس را به خانه پدرش ببرد. داماد طی مراسم خاصی متشکل ازازمردان فامیل خود باتحفه وهدایای عروس رابه خانه پدرش می برد مهمانان بعدازیکشبانه روز پذیرایی برمیگردد وعروس مدتی درخانه پدرش می ماند .بعدازمدتی دوباره دامادبه دنبال عروس می آیدواین بارخانواده عروس به دختر خودهدیه ای نظربه توانایی مالی که معمولا چند راس گوسفندویاگاوشیری یاگوساله می باشداین هدیه «بخــــــش»نامیده میشود.بعدازاین عروس هروقت میتواند به خانواده پدرش برود.
_سربدل(استخوان الیش) : یکی ازرسم وآدات دریکه ولنگ بین مردم ازدواج سربدل میباشد یعنی دوخانواده هرکدام ازدیگری دختر می گیرند ودرعوض دختر خود رابه خانواده دیگری میدهد این رسم درگذشته خیلی رایج بود ولی حالا به دلیل عوارض منفی وپیامد های ناگوارآن کم شده است عوارض که این نوع ازدواج دارداین است که اگریکی ازاین دوزوج باهم سرناگواری پیداکندوازهم جداشود آن دوتای دیگرنیز بایدازهم جداشوند.
_مذهب :تمام ساکنان یکاولنگ شیعه امامیه میباشد همه مردم از لحاظ مذهبی پیرو مذهب جعفری هستند
_مراسم مذهبی :
الف:زیارت ،زیارت اماکن مقدسه دربین مردم اهمیت ویژه دارد ومردم به آن توجه خاص دارد کسانی که توانایی مالی دارد کوشش می کند به مکه ،کربلا وسایر اماکن مقدس بروند وهمچنان زیارتگاهای زیاد در این ولسوالی وجو دارد این زیارت گاها مرقد سادات وعلما است تعدادی زیادی مردم ازخارج این ولسوالی ومردم ساکنان خود ولسوالی به این زیارت گاه می روند این زیارتگاها عبارت است اززیارت ده سرخ،زیارتگاه سیدسعدالله ولی درسولیج ،شاه قلندر،بندامــــــــــــیر وغیره میباشد.
_ب:سوگواری :سوگواری هاومراسم عزاداری وماتم نیزمانندبسیاری ازدیگرمراسم واعیاد یک بخش از زندگی مردم را در بر میگیرد عزاداری های مذهبی جایگاه ویژه ی دربین مردم این مناطق دارد اما آنچه دربین مردم یکاولنگ اهمیت به سزادارد وآنرا بسیار باشکوه برگزار میکنند دهه اول ماه محرم وشب قدراست
عزاداری دهه اول محرم: درمناطق مختلف یکاولنگ عزاداری محرم باشکوه بسیار برگزار میشود این مراسم ازاول محرم تادهه محرم همه روزه ادامه دارد واز قبل اهلی روستا شخصی روحانی را برای سخنرانی وروضه خوانی دعوت می کنند . مراسم هر روز باسخنرانی وروضه حوانی شروع شده وسپس باسینه زنی ادامه می یابد درپایان هرمجلس شرکت کنندگان به وسیله غذای نذری که توسط یک یاچند خانواده تهیه شده اند پذیرایی میشوند. درشب اول محرم درمسجید یامنبر محل ابتداعلم را بلند می کنند در روز نهم ودهم عزاداری ها به اوج خود می رسد . دراین دو روز مردان پس از اتمام مراسم عزاداری باعلمی که روز اول به پا داشته اند به مساجید یانمبر وروستاهای مجاور میروند درآنجا به نوحه خوانی وسینه زنی می پردازند . تمام مراسم عزاداری مشترک بین زنان ومردان برگزار می شود. مردم دهه اول محرم راعزاداری میکنند ودرچهلم شهادت امام حســــــــــــــــــــــــــین(ع) به عنوان اربعین نیز مراسم عزاداری برگزار می کنند.
_ مراسم شب های قدر : یکی دیگر از مراسم عزاداری که در یکاولنگ که به آن اهمیت زیادی میدهندعزاداری واحیای شب های قدراست. مردم دراین شب ها به حسینیه ها جمع میشوند دراول روضه خوانی وسپس به دعا وتلاوت قرآنکریم تاسحر می پردازند. پس از خوردن سحری متفرق می شوند البته سحری نذر است که خانواده ها آنرا تهیه می کنند.
تمام مراسم که در ماه رمضان انجام میگیرد همراه با مجالس ختم قرآن می باشد.
ـــــ ج ، مراسم جشن :
عیدنوروز ؛عیدنوروزاعیادباستانی مردم افغانستان است واین مناسبت سه روز تعطیل رسمی می باشد در روستا ومناطق مختلف یکاولنگ معمولا مردم حیوانی را به عنوان نذر نوروزی می کشد دربسیاری مناطق روضه خوانی عمومی به عنوان روضه خوانی نوروزی برگزار میشود. علاوه براینکه مردم سال نو رامی خواهند بادعا ونذر آغاز می نمایند مردم به این عقیده اند که روزاول سال مصادف بوده با روز خلافت امیرالمومنین حضرت علـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی (ع) است به این جهت مردم از این روز تجلیل می نمایند.
_ عید روزه : دراین ایام سه روز رخصتی است مردم بعد از ادای نماز عید، به طرف خانه های خود میروند و روزه ها را افطار می کنند وبعد به دیدار دوستان وآشنایان خود میرود در اکثرمناطق این رسم است کسی که عزیز خویش را از دست داده باشدمردم روز اول عید به خانه شان فاتحه خوانی میروند.
_ عید غدیـــــر : این عید از اعیا د مهم این مردم می باشد ومورد توجه خاص مردم میباشد دربعضی جاها حضور روحانییون وسخنرانی آن ها برگزار میشود
د ،مراکز دینی : مراکز دینی دریکاولنگ عموما همان مساجد است به عنوان سمبل به شمار می آید که محلی برای راز ونیاز وفعالیت های علمی وفرهنگی وعبادی بشمار می آید.
_مساجد : مهم ترین مرکز دینی شیعیان است همهن گونه که از نامش پیدا است محل سجده وعبادت است درولسوالی یکه ولنگ در جاهای که مدارس دینی وجود دارد درکنار آن مسجد است در قریه های کوچک مسجد وجود ندارد اما حسینیه در هر قریه می باشد ودلیل نبودن مسجد دوری قریه ها از همدیگر وعدم امام جماعت می باشد.
_تکیه خانه :کارکرد اصلی تکیه خانه ها در یکاولنگ برگزاری مجالس عزاداری مذهبی در ایام سوگواری وهم چنین غسل وتدفین وهمچنان ختم وبر گزاری سخنرانی درمناسبتهای مختلف می باشد حسینیه درقریه یکاولنگ وجود دارد.
_بازیها :معمولآمردم این منطقه درخلال کارهای روزانه خودفرصتی هم برای سرگرمی وتفریحات بدست می آورندبیشترین این سرگرمی ها مربوط به فصلی غیر ازتابستان وبهاراست زیرااین دوفصل هنگامی کارکاشت وبرداشت محصولات کشاورزی وباغ است وعملآ مردم درطول روزفرصتی برای تفریح وسرگرمی ندارند مردم درفصل خزان فرصت بیشتری برای اوقات فراغت دارند مهم ترین سرگرمی هابرای مردان عبارت اندازمسابقه اسب دوانی ،بازی فوتبال ووالیبا ل، طناب کشی ،شیغی بازی ،لوبازی،خیری است.
5 _فلکلوریا ادبیات شفاهی :منابع شفاهی که دربین مردم یکاولنگ میباشد عبارت اند ازضرب المثل،افسانه ،داستانها می باشد .
_قصه ها:قصه های که دربین مردم مروج است راجع به حوادث زندگی همه روزه شان می باشد.که به حرکت دوفرد یا بیشتر که باهم یکجا شوند به یکدیگر مشکلات زندگی شان راشریک می کنند.
_افسانه ها:افسانه وداستانهای که در بین مردم مروج هستند اکثرشان راجع به پادشاها،افسانه جنگ هاولشکر کشی ها می باشد که دراکثر مناطق یکاولنگ مردم یک قریه در فصل زمستان به یک جای جمع میشوند که یکی شان قصه میکند ودیگران به آن گوش میدهند.
_ضرب المثل :در این ولسوالی ضرب المثل ها جایگاهی خاص خود را دارد که همه روزه مردم آن را استفاده می کند ضرب المثل های عامیانه دربر گیرنده معانی ومطالب آموزنده ومهم است که بنا به شرایط خاص از آن استفاده می کند ،مانند (ازریزه ها لخشیدو از کته ها بحشیدو ) (از روی سیری گپ می زنه ) خدا روزی ره از موری آدم شیوه نموکونه ) سنگ ده پای لنگ ( که ره زور دد که ظلم نکرد ) _ اشعارودو بیتی : شعرعمدتا دریکاولنگ حالت غنایی واحساسی دارد ودرعروسی ها ،اعیاد،جشن ها ودیگر اجتماعات مردمی از جمله سوگواری هاخوانده می شود .ترانه هادر یکاولنگ دو گونه اند.
1-آنهایی که باموسیقی همراهی نمی شود.
2-آنهایی که باموسیقی خوانده میشود. ترانه های بدون موسیقی هم بر دو قسم است (دیدویابولبی) و(مخته) دیدویابولبی :آوازهای عاشقانه ساده است که افراد درعروسی ها ودیگر جشن هامی خوانند.دیدیابولبی رایج ترین آواز میان چوپان ها است .مانند؛
مه قربان بلند گشتووششتوی یار فدایی زیرلب خواندوی یار
کدام حرفی غلط از مه شنیده ازدست یار بدنالیده میرفت
مخته :نوحه است که زنان درسوگواری هامی خوانند،مخته عموما به نام یکی ازافرادخاص(جنکجویان یاقهرمان) سروده شده است .زنان درسوگواری هاومرگ مخته رابه نام همان فرد فوت شده می خوانند.
_موسیقی:موسیقی دربین مردم زیاد مروج هستندوبه آن اهمیت می دهد موسیقی محلی است که برعلاوه دیگرموسیقی ها موسیقی محلی بسیار زیاد خوانده وشنیده می شود موسیقی های محلی مروج مانند دنبوره ،غیچک ،دایره میباشد که دنبوره وغیچک توسط مردان ودایره توسط زنان درمحل نواخته می شود که فعلا فقط از دنبوره استفاده زیاد تر میشود.اوقات گوش دادن زیاد تردرعروسی ها ودراوقات فراغت وبیکاری میباشدودرمراسم سوگواری خواندن های مذهبی وتلاوت قرآنکریم گوش می دهند.
_رقص:رقص های مروج دریکاولنگ اتن ،پشپو،
_طبابت محلی :طبابت محلی که توسط ساکنان یکه ولنگ انجام داده میشود عبارت اند ازدانه ،زردی ،سینه بغل ،امراض چشم ،دردناخن یادست ،شکم دردی،فشار،بغمه،وبعضی امراض ساری دیگر .
-زردی :مرض زردی رابعضی از ملا ها وسادات توسط دعا تداوی میکند طوری است که شخص مریض درحدود 5دانه پیازسفید راهمراه خود گرفته به نزد کسی که دعای این درد رامیداندمیرود وآن ملا یا شخص به پیاز دعا می کند .یکدانه اش را به گردن مریض بانخ زرد رنگ آویزان می کند وآن پیاز بالای سینه مریض قرارمیگیرد وهمه روزه یک لایه پیاز را دورمیکند وسایر پیاز را شخص مریض همه روزه مصرف میکند .تا ایکه صیحت می یابد این طریق تداوی بسیار مروج وخیلی نتیجه بخش میباشد.
-خاص مار:نوع مریضی دیگری است که خیلی درد شدید دارد وشخص مبتلا به مرض نزد عالم دین میرود واودعایی مخصوصی که داردمی خواند مریضی صحت یاب میشود .
-سول :نوع مریضی است که به عقیده مردم اگر بالای سگ ویاپشک آب بیندازیم این دانه ها به دست ها بالامیشود شخص مبتلا نزدکسی که یاد دارد میرود وآن شخص ملا یامرد عادی دیگر برای مریض میگوید یک قورباقه رازنده بگیرد وبعد زنده بالای سول بیمالد وبعدبین دوسنگ قورباقه طوری بگذاردکه فرارنتواند تاوقتیکه خشک شود ودرجریان خشک شدن سول هم خشک میشود دیگرازطریق جو دعا کردن ونمک دعاکردن هم درمان میشود .
نوع دیگری مریضی که جنبه اعتقادی داردگاهی پستان زنان وصورت ا طفال می پندد وملاتوسط کارت (چاقو) بادم تیزی آن همان جایکه پندیده است میگذارد ودعایی می خوانند تا اینکه بعداز چند ساعت صحت می یابد .
مریضی دیگر که گاهی اتفاق می افتد اگر چشم کسی ضربه ببیند وبه روی چشم گل می افتد تقریبآ همه کسانیکه قاری قرآن است باتلاوت چنداز آیات قرآنکریم صحت می یابد.
زمانی که اطفال نظر میشود به تخم مرغ دعا نوشته وتخم مرغ را ازفرق شخص نظر شده تاپای آن میکشد همراه بادعا چندین بارتکرارمی کند وبعد تخم مرغ را محکم به کاسه می زند وتخم میشکند وآن را به آب رها می کند .
دیگر تداوی درد دندان است که چندین آیات قرآن را می خواند وبه کاغذ نوشته می کند وشخص دندان درد آنرا میخورد .دیگر دعای برای کم ذهنی می دهد که آیات قرآنکریم را به کاغذ نوشته می کند
_طبابت بواسطه گیاهان محلی :دراین ولسوالی گیاهان زیادی برای تداوی امراض گوناگون وجود دارد
مرض فشار که توسط بوته ای به نام بسراق بوته در حال تعادل فشار رانکه می دارد معالجه میشود از این بوته طوری استفاده میشود که آنرا مثل نصواراستفاده می کند .
وهمچنان بیخ بلدرغان رانیز برای تداوی فشار ایتفاده میکند . گیاهی دیگری به نام «کوزه تونی »برای تداوی امراض معده استفاده میکند .
گیاهی دیگری به نام «بودینه »است که برای رفع خستگی استفاده میشود گیاهی دیگری به نام «ایله رنگ» است که درکوه های مرتفع یافت میشود وبیخ دار میباشد وآن را با روغن سرخ میکند بای درد پای استفاده می کند .
_انواع گیاهان که در طبابت استفاده میشود : در یکاولنگ انواع زیادی گیاهان طبی وجود دارد ومردم از آن استفاده میکند عبارت اند از بسراق بوته ،بیخ بلدرغان ،ایله رنگ ،کوزه تونی ،بودینه ،بزباش،کاسنی ،گنده بغل ،سیاکوکو،خاک شیر و..........میباشد .
این گیاهان جنبه عتقادی ندارد اما در یکاولنگ «ا سپند »جنبه اعتقادی داردودرتمام حصه یکه ولنگ یافت می شود .
منبع: جمع آوری معلومات از خودم میباشد که از کتاب های دیگر گرفته شده
بامیان:
ولایت
بامیان درنقطه مرکزی افغانستان و در میان دامنه های مرکزی دو سلسله جبال بزرگ یعنی
هندوکش و بابا که بین خطوط 67 درجه و 29 دقیقه و41 ثانیه طول شرقی و 34 درجه و 33
دقیقه و 22ثانیه عرض شمالی قرار دارد، واقع شده است.
ریشه تاریخی و وجهه تسمیه:
ازولایت بامیان درادبیات پهلوی(فارسی میانه) به نام بامیکان یاد شده است که به معنای درخشان وروشن میباشد. در برخی آثر تاریخی آمده است که درواقع بدلیل نزدیکی بلخ به بامیان، بلخ را، "بلخ بامی" می گفتند و بامیک صورت پهلوی بامی(به معنی درخشیدن) است.
درسده اول میلادی برای نخستین بار درتاریخ"یانج هو" تاریخ نگار چینی، نام بامیان را بصورت "هانج" ویا "هان" بکار برده است وسپس زائر چینی هیوان تسانگ برای اولین بار موقعیت وتاریخ بامیان را ثبت کرده است وپس ازوی درادبیات ومآخذ چین، بامیان با نام"فانگ یانگ"ویا"فان یان" خوانده شده است که این نام نزدیک به تلفظ امروزی "بام یان" یا "بامیان" است.
بخشی از تاریخ بامیان به دوره اول کوشانیان از سده اول میلادی باز می گردد که آیین بودا را تا نواحی شمالی هندوکش گسترش دادند، بامیان که برسر راه ابریشم قرار داشت، به تدریج به مرکز تجاری- مذهبی مهمی بدل شد. چنانکه هیوان تسانگ، راهب بودایی چینی که دراوایل سده7میلادی از بامیان دیدن کرده است، درگزارشهای خود از دهها معبد بودایی که درآنها هزاران راهب به عبادت مشغول بودند، یاد میکند. موقعیت بامیان وثروتی که از راه نذرات زوار وبازرگانانی که ازآنجا عبورمی کردند، به دست می آورد، موجب شد که به یکی از بزرگترین مراکز آیین بودا تبدیل گردد وآثاری بدیع از هنر بودایی درآنجا پدید آید که شگفتی هربیننده ای را برمی انگیزد. از مهمترین این آثار دو مجسمه عظیم بودا یکی به ارتفاع 53 متر ودیگری به بلندی 35 متر بود که ازشاهکار های هنری عصر کوشانیان به شمارمی رفت، هیوان تسانگ همچنین ازمجسمه عظیمی دربامیان که بودا را درحالت خوابیده به پهلو نشان می داده، یاد می کند که امروزه اثری ازآن دیده نمی شود. یا تا خال کشف نشده است.
با هجوم جهانگردان از اواخر دهه 1360 م زمینه های تجدید رونق این شهر فراهم گردید وبرخی تأسیسات شهری درآن ساخته شد، لیکن پس از تحولات سیاسی افغانستان به دنبال کودتای سال1357ش/1978م وآغازجنگهای داخلی، این شهر مانند سایر شهر های افغانستان دستخوش ویرانی گردید.
درهمین اواخربسیاری ازآثارگرانبهای تاریخی آن مانند، دوپیکره بزرگ بودا که پیشتر ازآن یاد شد به دست طالبان ویران شد که موجب اعتراض جهانیان وسازمانهای بین المللی فرهنگی گردید.
موقعیت وحدود اربعه:
ولایت
بامیان که درقلب افغانستان قرار دارد میتواند دهلیز شمال وجنوب کشورباشد که شرقأ
متصل است با ولایات بغلان وپروان، غربأ با ولایات غور ودایکندی، جنوبأ باولایت
میدان وردک، شمالأ ولایات سمنگان وسرپل.
مساحت:
بامیان دارای 18029 کیلو مترمربع مساحت وارتفاع آن از سطح بحر2500 مترمیباشد.
نفوس:
درباره
جمعیت بامیان احصائیه های مختلف ارائه شده است که طبق احصایه صحت عامه، درطول
کمپاین واکسن زنی سال 2008 به تعداد 650.000 نفر ثبت نام کردند.
طبق آمار دفتر احصائیه مرکزی درسال 2007 جمعیت کل بامیان378.300 نفر برآورد شده است
وطبق آماروزارت انکشاف دهات از طریق پروگرام همبستگی ملی این رقم را حدود 650.600 نفر
تخمین زده است.
اقوام ساکن:
اکثریت
باشندگان این ولایت را هزاره،تعداد کمی تاجیک قزلباش و برخی اقوام دیگرافغانستان
تشکیل می دهند.
واحد های اداری:
بامیان
دارای هفت واحد اداری میباشدکه عبارتند از: 1- کهمرد 2- سیغان 3- شیبر 4- یکه ولنگ
5- پنجاب 6- ورس به شمول 7 – بامیان مرکزاین ولایت.
تعداد قریه ها:
طبق
آمار ریاست احیا وانکشاف دهات که پروژه های همبستگی ملی را درهر قریه، ایجاد می
کند، ولایت بامیان دارای 2187 قریه میباشد.
اوضاع جوی و فصول سال:
بامیان
دارای آب وهوای نا ملایم، سرد وخشک بوده، تابستان دارای 29 درجه سانتیگراد بالای
صفر و زمستان آن سرد وپربرف که درجه حرارت به 26 درجه زیرصفرمی رسد، این وضعیت در
برخی مناطق این ولایت درطول چهارفصل نیزنا پایداربوده که حتی درتابستان کوه های
بابا پر از برف میباشد.
زبانها مروج:
اکثریت با شندگان بامیان به زبان دری با لهجهء شیرین هزاره گی تکلم میکنند.
پیشه ها و حرفه های معروف:
اکثرمردم بامیان زراعت و مالدار پیشه بوده که طبق آمار ریاست زراعت این ولایت، 86 فیصد درآمد مردم متکی بر زراعت ومالداری میباشد.
حرفه های مردم عبارتند ازقالین بافی، ماشیو، نمد، برک و شالبافی، گلگ دوزی و از این قبیل اند.
معادن و ذخایر زیرزمینی:
بامیان
یکی ازولایات سرشارازمعادن آهن،ذغال سنگ، گج، سنگ مرمر وسنگ های قیمتی درکشوراست.
استخراج این معادن می تواند اقتصاد محلی وملی را دیگرگون کند وزمینه اشتغال را
برای مردم فراهم کند. که یکی ازمشهورترین معادن این ولایت، معدن آهن حاجی
گک"آجه گگ" را می توان نام برد.
پیداوار:
بامیان یکی ازبزرگترین تولید کننده گان کچالو درسطح کشورمیباشد که سالانه هزاران تن کچالوبه سراسرکشوروخارج صادرمی کند. طبق گزارش وزارت زراعت کشور، بامیان قراراست به مرکزتولید تخم کچالو تبدیل گردد. ازدیگرمحصولات زراعتی این ولایت میتوان ازگندم، جو، عدس، بادنجان رومی،پیاز یاد آوری نمود.
ازمیوه های مشهورآن می توان سیب یکه ولنگ، زرد آلو وچپه نمک سیغان وکهمرد، وهمچنین ازمحصولات حیوانی قروت بامیان را نام برد.
خوراکی ها و پختنی ها ی مشهور، : حلوای سرخ یا حلوای سمنک، حلوای سفید، آشک، قروتی وشیربرنج غذا های مشهورمحلی بامیان میباشند که اکثرأدرفصل بهارسال خانواده ها این غذا ها را به طورهوسانه می پزند.
پیداوار صنعتی و از جمله مشهور ترین آنها ( صنایع دستی وپیداوار صنعتی بامیان عبارتنداز: نمد وبرک ورسی، گلیم، ماشیو، قالین. ازصنایع دستی دیگرکلا های گراف دوزی، خامک دوزی است.
درولایت بامیان اکثرمردم با پرورش دادن گاو شیری، گوسفند،وبز،قسمتی از مخارج زندگی خود را تأمین می کنند وبامیان یکی ازولایات خوب برای دام پروری میباشد.
بامیان منطقه ای است که در آن حیات وحش به کثرت و با تنوع جریان دارد. حیوانات وحشی مشهورکه دربامیان وجود دارند عبارتند از:آهوی خالدار،پلنگ قطبی، گرگ، پیشک کوهی، شغال،اسفنج آبی که فقط دربندامیراست و اسپ آبی که دربند امیردیده شده.
به گزارش مقامات محلی محیط زیستی و ریاست زراعت بامیان، بعد ازمنع شکارحیوانات وحشی که از چند سال به اینطرف توسط دولت تعمیل شده است، روزبه روزبه تعداد و نوعیت حیوانات وحشی افزایش بعمل آمده است.
پرنده های مشهوری که درکوه های بامیان حیات به سرمی برند کبک زری،"کبک دری" باشه، گنجشک ... و "باز" که ودرساحات دشت خم که درمسیربند امیر، یکه ولنگ قراردارد وجود دارند.