گردشگری در ولایت بامیان

گردشگری در ولایت بامیان

در این وبلاگ، در رابطه با گردشگری و جاذبه‌های ولایت بامیان و همچنان معلومات مرتبط با گردشگری که برای دانشجویان مفید باشد درج خواهد شد.
گردشگری در ولایت بامیان

گردشگری در ولایت بامیان

در این وبلاگ، در رابطه با گردشگری و جاذبه‌های ولایت بامیان و همچنان معلومات مرتبط با گردشگری که برای دانشجویان مفید باشد درج خواهد شد.

آثارهای باستانی طبیعی و فرهنگی ولسوالی یکه ولنگ(قسمت دوم)

بندامیر یکه ولنگ

سد شگفت انگیز طبیعی است، با دیواره ای از رسوبات آهکی، در 75 کیلو متری شمال غرب بامیان، در دره تنگی به نام «دره بندامیر» در ارتفاع 3971 متر از سطح بحر. این سد یکی از مهم ترین مراکز جلب توریستی افغانستان به شمار می رود که حقیقتن شاه کارطبیعت است

     عمق آن را بین شش تا ده متر تخمین زده اند و در برخی از نقات تا 28 متر نیز می رسد، با آب زلال و شفاف و اندکی آهکی. دیواره سد هیچ نوع منفذ برای خروج ندارد، بلکه آب ازروی زمین چشمه آب گوارای می جوشد که خاصیت دارویی و شفا بخشی دارد و به نام جشمه شفا یاد می شود.

     مساحت مجموع بندامیر 975/5 کیلومتر مربع برآورد شده است و در زمستان ها قشر ضخیمی یخ روی آن را می پوشاند به قسمی که مردم و حیوانات می تواننداز روی آن عبور کنند.بندامیر در واقع از سه بند مجزا و چهار بند متصل به هم تشکیل یافته و به نام های بندقمبر، بندغلامان، بندهیبت، بندپنیر و بند ذالفقار که مجموعه آنها به نام بندامیر یاد می شوند و بزرگترین آنها بندهیبت است

    کلمه امیر بر گرفته از لقب «ا امیر المومنین»علی ابن ابی طالب است و غالب مردم  بر این باورند که این بند عظیم به معجزه حضرت علی ساخته شده است و آن حضرت به تقاضای یک نفر سائل به ملک «بربر» آمده و کوه بچه ای ( کوه خرد وکوچک) را با سرپنجه قدرت از جان بر کنده و بر مسیر رود خانه نهاده است، تا از خرابی مزارع داخل دره جلو گیری کرده باشد.

     اما دلیل علمی چنین سدی، آنست که آب رودخانه بندامیر مقداری محلول آهک دارد و آهک در مجاورت هوا با اکسیژن ترکیب شده، رسوبات آهکی را به وجود می آورد و هر کجا که از ضخامت آب کاسته شود، آهک محلول در آب فرصت می یابد که با اکسیژن ترکیب گردند و بر صخامت و قطر رسوبات افزوده گردد.(جمعی از نویسندگان، 1391، 338)

دره علی

در قسمت شرق یکه ولنگ دره ای وجود دارد، بنام دره علی که در قسمت اول آن بقایای برج های دوره غوری جلب نظر می کند. در7کیلومتری شرق یکه ولنگ در قریه شاه نهنگ در مسیر سرک به طرف چپ بالای زمین های زراعتی در وسط یک تپه چندین مغاره موجود بوده که یکی از آن ها دارای رواق بوده و دهن آن به طرف جنوب قرار دارد، اندازه آن 4،75-4-4،2 متر می رسد و عرض رواق آن 1،60 متر می باشد و علایم کاه گل و پلستر در روی آنها به نظر می رسد.(جمعی از نویسندگان،1391،382)

بغندک دره علی

این محل باستانی در9 کیلومتری شرق یکه ولنگ در مسیر راست سرک دره علی از دریا گذشته موقعیت دارد که چندین مغاره درآن جلب نظر می کند بالای آن یک تپه باستانی قرار داشته که حفریات غیر قانونی بالای آن صورت گرفته است در مغاره متذکره بقایای رنگ و پلسترگلی و کاه گل ملاحظه گردیده و دریکی از مغاره ها یک طاقچه نیز موجود می باشد که بعضی ازمغاره های مذکور تخریب گردیده و صرف دوعدد آن باقی مانده است که اکنون مردم محل به منظور نگهداشت علوفه از آنها استفاده می نمایند.(جمعی از نویسندگان،1391،382)

مغاره های قاشقوله

این ساحه باستانی در1،5 کیلومتری جنوب بغندک در وسط دره بالای زمین های زراعتی در 34 درجه، 40 دقیقه 59،6 ثانیه احراز موقعیت داشته و ارتفاع آن 2720 متر از سطح بحر می باشد این مغاره ها در کوهی کنده شده و دارای دهلیزها و زینه ها بوده که در آنها رواق ها نیز موجود می باشد که به مرور زمان یک تعداد آن از بین رفته است. علایم کاه گل بالای آنها به نظر رسیده و همانندی با مغاره های بودایی دره فولادی دارد وخود کوه از لحاظ جیولوژیکی مشابه به شهر ضحاک می باشد همچنین بالای کوه متذکره برج های دیده می شود، احتمال دارد این برج ها مربوط دوره غوری ها باشد و مغاره های این محل باستانی بشکل دومنزله اعمار گردیده و مربوط عصر بودیزم می باشد.(جمعی از نویسندگان،1391،384)

مغاره های مشتاق قاشقوله :

این محل باستانی تقریبا به فاصلهء 800 متر بطرف جنوب به استقامت چپ در بین یک دره کوچک که تقریبا 100 متر طول دارد و به طرف شمال مغاره های قاشقوله دوره قرار داشته است، بالای این مغاره ها پلستر گجی و گلی به نظر می رسد که تعداد آن به شش عدد می رسد یکی آن دارای رواق و سکو نیز بوده و طول و عرض آنها 4،70 و 2،95 متر می باشد.

     همچنان به قسمت جنوب ساحه در وسط تپه مغاره دیگر نیز جلب نظر می کند نسبت ارتفاع هیات نتوانست آن را به شکلی همه جانیبه بررسی نماید و صرف نمای بیرونی آن مطالعه، عکاسی و بررسی گردید که از نظر ساختمانی مغاره مذکور نیز مربوط عصر بودیزم می باشد.(جمعی از نویسندگان،1391،385)

ساحه باستانی بیدمشکی     

این ساحه در1،5 کیلو متری شمال غرب مرکز و لسوالی یکه ولنگ قرار دارد و مغاره های عصر بودیزم در آن جلب نظر می کند که از طرف هیأت باستانشناسی سروی و عکس برداری گردید.

ساحه باستانی تنگی سفیدک

این ساحه باستانی در 10 کیلومتری جنوب غرب بازار یکه ولنگ و در34 درجه، 44 دقیقه و 12،4 ثانیه عرض البلد شمالی ودر 66 درجه و 45 دقیقه و 49،2ثانیه طول البلدشرقی موقعیت داشته و ارتفاع آن از سطح بحر 2543 متر می باشد. قرار تحقیقات باستانشناسی این ساحه بیضوی شکل بوده و در وسط آن یک استوپه دوره بودائی قرار داشته که دستبرد قاچاقبران آثار تاریخی گردیده است. از ساحه متذکره توسط مردان محل یک کتیبه سنگی که تاریخ آن به 724 میلادی می رسد با یک جلد کتاب قطور و تعدادی از سکه ها دربین یک بوتل کشف گردیده که کتیبه به موزیم تسلیم داده شده و از دیگر آن اطلاعی دردست نیست.(جمعی از نویسندگان،1391، 385)

ساحه باستانی کلیگان

این ساحه باستانی در 48 کیلومتری شمال غرب ولسوالی یکه ولنگ موقعیت دارد ودارای مغارهای متعددی میباشد که این مغاره ها به اندازه های مختلفی ساخته شده است. همچنان در غرب کلیگان بقایای ساختمان تخریب شده دوره بودایی که به شکل دوطبقه ای درمحوطه تقریبا(43) متر و (34) متر مربع مساحت اعمار گردیده توجه را بخود جلب نمود. این ساحه در 34 درجه، 52 دقیقه و 54،4 ثانیه عرض البلد شمالی و66 درجه ، 41 دقیقه و19،6 ثانیه طول البلد شرقی قرار داشته و 2332 متر از سطح بحر ارتفاع دارد. همچنان در جنوب این ساختمان بقایای یک استوپه مدور به کار برد سنگ و رازی گل خام که قسمت بیشتر آن تخریب گردیده و در ارتفاع دو متر از سطح زمین حفره ای  به منظور داخل شدن در داخل استوپه شاید به منظور دسبرد جعبه تبرک کنده شده و تخریب گردیده است.(جمعی ازنویسندگان،1391،386)

     خشت خام به سه اندازه مختلف در آن بکار رفته است . درکمان ها و سر تاق رواق ها  خشت مربع شکل به اندازهء( 15- 21-34) سانتی متر مکعب در دیوار خشت مربع به اندازهء ( 9-37-37) سانتی متر مکعب و در نقش ها خشت مستطیل شکل به سایز (9-39-39 و 9-35-35) سانتی متر مکعب بکار  رفته بود، این ساختمان به شکل معبد بودایی اعمار شده و بعدا در دوره اسلامی به ویژه دوره غوریان شاید از آن به مقاصد معبر کاروان سرا استفاده شده باشد . این ساحه نیز خیلی دلچسپ بوده ایجاب می نماید ، تا در قدم نخست از حفریات غیرقانونی جلوگیری شده و کاوش های علمی صورت گیرد و بعدا ترمیم اساسی صورت گیرد.(جمعی از نویسندگان،1391،387)

مغاره های سر سم

این مغاره ها در 34 درجه ، 54،8 ثانیه  عرض البد شمالی و در 66 درجه ، 40 دقیقه  و 34،3 ثانیه طول البد شرقی و 2335 متر از سطح بحر ارتفاع  داشته و به فاصله بین کلیگان و چهل برج قرار  دارد . نظر به شواهد موجود شاید شاید مربوط دوره بودیزم بوده باشد . این مغاره بشکل سه منزله معلومات ارائه می گردد:(جمعی ازنویسندگان، 1391،388)

الف . مغاره نمبر 1

این مغاره در منزل اول قرار داشته که نسبت به مغاره های دیگر بزرگتر می باشد ، مغاره مذکوردارای طول 12،46 متر و عرض 4،70 و ارتفاع 20 ،3  متر می باشداین مغاره درجوار  راست سرک کلیگان – چهل برج موقعیت  دارد . مغاره مذکور مانند سایرمغاره های دارای تاقچه بوده و در بین کوه کندن کاری گردیده است اندازه تاقچه آن به 150-155 سانتی متر می رسد . و همچنان قسمت فوقانی رواق مقابل به مرور زمان از بین رفته و دروسط راست و مقابل آن یک تاقچه به طول 90 سانتی متر با فرو رفتگی ، عرض 90 سانتی  متر و ارتفاع 80 سانتی متر موجود می باشد که این تاقچه ممکن به منظور گذاشتن چراغ ساخته شده باشد ، علایم کاه گل بروی مغاره باقی مانده و دارای دروازه بسیار نا منظم می باشد  که ارتفاع ان تقریبا به چهار متر می رسد ، مغاره مذکور دارای یک رواق  بزرگ نیز بوده که ممکن در رواق آن مجسمه بودا در حال نشسته بوده اما اکنون هیچ اثری از آن باقی نمانده است ، هم اکنون مردمان محل به منظور نگهداشت رمه های حیوانات شان از آن استفاده مینماید که بعضی تزیینات در اکثریت سنگ های  آن مشاهده می گردد

     در سقف مغاره نمبر 1 خط کمان مانندی به نظر میرسد که این خط می تواند مغاره را بدو حصه تقسیم نماید همچنان سقف مغاره را دود پوشانیده است که شمال یک راه زینه نیز ساخته شده که منزل اول را به دوم وصل میسازد که از جمله طبقه های زینه به تعداد 17 طبقه آن با قی مانده ودیگر آنها از بین رفته است ، در مقابل غرب را زینه در قسمت زاویه ای که بطرف شرق دور می زند وبه اصطلاح معماران ، چوک نامیده میشود واندازه آن به 3-3-2 متر میرسد یک روشن دان دیگری نیز موجود میباشد که ساحه توسط آنها روشن میگردد در ختم زینه ها یک دهلیز کوچک وجود دارد که در قسمت غرب آن یک روشن دان دیگری نیز موجود میباشد که مغاره نمبر 2 منزل دوم توسط آن تنویر میگردد.(جمعی ازنویسندگان،1391،389)

ب. مغاره نمبر 2

 این مغاره در ختم زینها درمنزل دوم دست چپ به استقامت شرق قرار داشته که طول آن 35،5 عرض 3،90 بوده که در سمت جنوب وشمال آن دو رواق جلب نظر میکند که اندازه رواق جنوبی بطول 2،30 عرض 40،2 وارتفاع 2،2 متر بوده که بالای آن هیچ علایم تزیینی بنظر نمیرسد رواق شمالی بطول 19،1 متر وارتفاع 50،2 متر بوده که ممکن است به منظور گذاشتن کدام شی کندن کاری گردیده باشد که بطرف شرق آن دومغاره کوچک متصل یگدیگر نیز کندن کاری گردیده که هر دو دارای یک دروازه بوده وعرض آن به 15،1 وارتفاع آن به 45،1 متر میرسد که این مغاره ها به شکل به داخل همدیگر کندن کاری شده است طول مغاره اولی به 75،1 عرض 40،1 ارتفاع 75،1 متر میباشد که در وسط بین دومغاره یک دروازه به عرض 85 سانتی متر وارتفاع 46،1 متر بوده وبالای آنها علایم کاه گل به نظر میرسد که ممکن به منظور ذخیره مواد کندن کاری گردیده باشد . مغاره نمبر دوم دارای دروازه نیز بوده که عرض آن 30،1 وارتفاع آن 45،2 متر میباشد . قابل یاد آوری میدانم که بالای مغاره مذکور نیز علایم کاگل به نظر میرسد.(جمعی ازنویسندگان،1391،389)

ج. مغاره نمبر 3

مغاره نمبر سوم که متصل مغاره نمبر 2 غار دارد و نسبت به دیگر مغاره های منزل دوم بزرگتر میباشد ، مغاره مذکور شرقا وغربا کندن کاری گردیده است ،‌این مغاره دارای 7،10 متر طول ، 6،4 متر عرض می باشد ، درسه طرف مغاره فوق رواق وطاقچه ها کنده کاری گردیده است که اندازه ای رواق جنوبی دارای طول 3،1 متر وارتفاع آن 44،‌2 متر میباشد که ممکن در بین مغاره متذکره مجسمه بوده باشد که هم اکنون در بین آن هیچ اثری باقی نمانده است و طاقچه شمالی دارای سانتی متر، 3،1 متر ، عرض 66،1 وارتفاع 1،13 سانتی متر میباشد که طاقچه ممکن به منظور گذاشتن چراغ کندن کاری گردیده باشد رواق مقابل یا شرقی که از اهمیت زیادی بر خوردار بوده دارای طول 1،60 متر ، عرض 73،2 متر وارتفاع 2،8 متر میباشد وممکن رواق مدور به منظور گذاشتن بودا در حال نشسته یا تفکر کندن کاری شده که مجسمه این رواق در سال های گذشت ربوده شده است وهیچ اثری از آن باقی نمانده است

     همچنان در مقابل رواق مذکور در قسمت غربی مغاره بالای راهروی یک روشن دان نیز کندن کاری گردیده است که شعاع آن مستقیما بالای رواق مقابل می تابد. قابل یاد آوری است که دربین مغاره مذور یک تنور نان پزی نیز ساخته شده است که این تنور توسط مردمان بی سر پناه ساخته شده است ، در قسمت غرب رواق مذکور بقایای یک مجسمه گلی نیز جلب نظر میکند که تنها یک قسمتی از چنین لباس شانه آن باقیمانده است وهمچنان بقایای کاه گل وپلستر نیز در آن مشاهد میشود.(جمعی ازنویسندگان،1391،390)

د. مغاره 4 منزل دوم

این مغاره متصل به مغاره بزرگ ودر نزدیکی زینه ، منزل سوم موقعیت داشته به اندازه 265×345 متر بوده که بالای آن نیز بقایای کاه گل وپلستر موجود بوده ودارای دروازه غیر منظم می باشد.(جمعی ازنویسندگان،1391،391)

ه. مغاره نمبر 5

مغاره مذکور در منزل سوم به شکل یک اتاق فرشی جلب نظر میکند که در داخل اتاق دومی فرشی چهار طاقچه به نظر میرسد که طاقچه وسطی آن دارای اندازه 120×130سانتی متر بوده وطاقچه های دیگر آن 86-78 ، 45-50 و 90-83 سانتی متر میباشد . تاقچه آخری آن بطرف شمال مغاره قرار داشته وقسمت فوقانی آن از بین رفته است ،‌در مغاره مذکور بقایای کاه گل و پلستر موجود بوده که در روی آن یک قشر دود به ملاحظه میرسد . همچنان قابل یادآوری است که هیات باستان شناسی افغان – جاپان بعضی نقاسی ها را نیز ملاخظه نمودند که فعلا این نقاشی ها به شکل مجهول در جایش حفظ گردیده تا دست نخورد ، کاه گل وپلستر آن منظم نبوده ، اما کاه گل وپلستر سقف مغاره متذکره کاملا از بین رفته و هیچ اثری از مواد مذکور باقی نماند است . در اتاق بیرونی این مغاره کاه گل وپلستر نیز به نظر میرسد که در سقف آن یک درز از شمال به جنوب امتداد داشته است وهمچنان در اسن اطاق یک سوراخ بزرگی به نظر میرسد که ممکن است کدام کلکین بوده باشد که فعلا به شکل غیر منظم قرار گرفته است دروازه وسطی مغاره به حال تخریب بوده واطراف آن کندن کاری خود سرانه شده است ، اندازه مغاره اولی یا فرشی اول 3،60-2،90 ارتفاع آن به 70،3 متر میرسد واندازه اتاق فرشی دو مغاره متذکره دارای عرض 75،2 وطول 70،3 متر وارتفاع 20،2 متر میباشد این مغاره دارای یک روشندانی نیز بوده که اندازه آن 20،1 مترمی رسد که ارتفاع آن از بین رفته است وقابل اندازه گیری نمی باشد . زینه طبقه سوم از بین رفته وهیج اثری از آن باقی نمانده است وچنین به اثبات میرسد که در روی مغاره ها نفاشی صورت گرفته که به شکل تزیین میباشد ودر آن از رنگ محلی نباتی استفاده گردیده است . قرار تحقیقات هیات باستان شناسی تیم مشترک افغان – جاپان در طاقچه بزرگی که در مغاره نمر 5 صورت گرفت نقاشی مجسمه به نظر میرسد که احتمالا بودا باشد ودر نزدیک سقف بالای نقطه فوقانی تاقچه تصویر یک حیوان که در سنگ جک گردیده به ملاحظه میرسد که ااین شیوه درقسمت جنوبی مغاره در یک سنگ تیز نیز بکار  رفته  که ممکن  کدام حیوان باشد . (جمعی ازنویسندگان،1391،391)

    باید خاطر نشان ساخت  که د ر انتهای زینه های مغاره  ها یک دهلیز کوچک به نظر می رسد که به طرف غرب آن یک روشن انداز موجود  بوده که  فعلا بشکل غیر منظم به نظر می رسد  که ممکن این روشن انداز به مرور زمان تخریب گردیده باشد به بالای روشن انداز  مذکور کاه گل و پلستر نیز صورت گرفته است  که بقایای آن ، تا هنوز نیز  در آن باقی مانده است . مغاره های منزل دوم دارای یک دهلیز به عرض 2،1 متر و ارتفاع 20، 2 متر بوده که سقف آن به شکل گنبدی کندن کاری گردیده مثل سایر مغاره ها  از مواد آن استفاده گردیده که کاه گل و پلستر سقف دهلیز متذکره نیز تقریبا 80% از بین رفته است ، مغاره های متذکره فوق توسط تیم مشترک افغان – جاپان به شکل سیستماتیک و علمی اندازه گیری گردیده است.(جمعی ازنویسندگان،1391،392)

ساحه سه خوال

این ساحه در دونیم کیلو متری جنوب چهل برج و در عرض البلد 34 درجه و 54 دقیقه 2،12 ثانیه و در 38 دقیقه و 16،2 ثانیه طول البلد شرقی بالای چپ دریایی که از بند امیر سر چشمه گرفته و دردریای بلخاب می ریزد قرار دارد و ارتفاع آن 2300 متر از سطح بحر می باشد ،  در این ساحه  سه مغاره دورهء بودایی و یک معبد با یک تعداد ساختمان های گنبدی موجود می باشد که متاسفانه معبد توسط افراد غیر مسئول طی سه دهه جنگ مورد حفاری غیر مجاز قرار گرفته است، دهلیز و دروازه های آن خشت خام به شکل کمان ساخته شده است و قرار مشاهده هیئت در این ساحه چندین اطاق جلب  نظر می کند که فعلا شکل یک تپه را بخود گرفته و قرار مطالعه و بدست آمدن پارچه های ظروف  سفالی این ساحه مربوط عصر بودیزم می باشد ، در مغاره ها کرام نقاشی موجود نبوده و فعلا مردمان محل به منظور نگهداشت حیوانات خویش از آنها استفاده می نمایند مجرای ورودی و خروجی مغاره ها یکی بوده و عرض آنها به 22 متر و ارتفاع آن تقریبا به 20 متر میرسد

     در 5،1 کیلو متر جنوب سه خوال به ارتفاع تقریبا 150 متر یک ساختمان مستطیل شکل به اندازه 3،40 - 3،10  متر نیز کشف گردیده که در این محل  تنها یک ساختمان سنگی به شکلی تخریب شده موجود  بوده که به گفته مردمان محل از این ساحه یک صندوق بیرون اورده شده در بین آن جمجمه و اسکلیت انسان ها موجود بوده که فعلا سر نوشت آن به هیئت معلوم نگردیده و سا حه مربوطه عصر بودیزم نبوده ، بلکه مربوط دوره اسلامی خواهد بود.(جمعی ازنویسندگان،1391،394)

ساحه دهن درهء پلنگ

این ساحه در 500 متری شمالی مغاره های سر سم در مسیرسرک یکه ولنگ چهل برج قرار دارد . ساح متذکره نظر به مو جودیت دیوار های کم عرض مربوط دوره اسلامی بوده  و ممکن کاروان سرای باشد درین محل بقایای یک ساختمان  سنگی به اندازه 47 - 13 متر وجود دارد.)جمعی ازنویسند گان،1391،394)

آثارهای باستانی طبیعی و فرهنگی ولسوالی یکه ولنگ(قسمت اول)

ولسوالی یکه ولنگ

یکه ولنگ، یکی از ولسوالی های پرجمعیت و مهم ولایت بامیان می باشد که از طرف جنوب به پنجاب، از شرق به وسیله بامیان، از شمال به دره صوف و بلخاب و ازغرب به لعل و سر جنگل محود می شود. گرچند تا بحال احصائیه دقیق صورت نگرفته، ولی بر اساس کارت رأی دهی که در سال 1388 دراین ولسوالی توزیع شده ، 60 هزار کارت رأی دهی توزیع شده که اگر نصف جمعیت دارای کارت و واجد رأی دهی است، جمعیت آن باید بیشتراز 120 هزار نفر باشد. این منطقه ( مناطق وسیعی بین دره صوف و یکه ولنگ و سیغان کهمرد به صورت بیابان و کوهستانی است) لم یزرع و مرتفع می باشد که دارای ساکنین بسیار کمی می باشد (درقسمت خاکدو،زردگیاه،پودنه تو و هزارچشمه ) . دره های مسکونی آن حدود 2424 متر ارتفاع دارد، ولی ارتفاع بلندی هایی که در اطراف شمال وشرق قرار دارند بین 3030 و 3333 متر است. اربفاع کوه بابا در جنوب یکه ولنگ حدود 3939 متر بوده و در قله زردسنگ به 4674 متر می رسد. ولسوالی یکه ولنگ دارای اقلیم گرم تر نسبت به سایر ولسوالی ها بوده و محصولات آن زود تر می رسد. گندم خوبی درآن پرورش می یابد و در اکثر نقاط آ ن درختان میوه وجود دارد.(حیدری، 1391،40)

     کشاورزی و دامداری شغل عمده مردم این منطقه به شمار می رود. این دره دارای سطوح همواری نیز می باشد که گله های گاو زیادی در آن وچود دارد و به تبع آن مشاغل مربوط به آن نیز زیاد می باشد. گیاهان دارویی و خودرو زیادی از جمله شیرین بیان و زره در آنجا به عمل می آید که می شود به عنوان موضوعی برای تجارت و در آمد برای مردم منطقه مطرح باشد. این حوزه دارای امکانات بالقوه زیادی مانند کشاورزی ، دامداری، جنگلداری، پرورش ماهی ، صنایع دستی، دانه چینی، و شکار است. زراعت دیمی آن بیشتر در شیب ها صورت می گیرد، اما دارای یک دره هموار و وسیع بین نیک و نیطاق نیز می باشد.(حیدری، 1391،41)

     درکنار رود بند امیر در غرب مرکز یکه ولنگ جلگه بسیار بزرگی وجود دارد که معروف به «دشت چمن»می باشد، بسیار زیبا، وسیع و پر ازآب و علف است. منبع اصلی علوفه حیوانات مردم قریه های دو طرف چمن از این جا تأمین می شود. در فصل بهار و پائیز، گله های زیادی گاو ، اسب و بقیه حیوانات درآن دیده می شود. در سال های اخیر بخش های از این دشت زیر کشت رفته تبدیل به مزرعه و کشاورزی شده است، ولی به دلیل هم سطح بودن اراضی این دشت با دریایی بند امیر در سالها زمین های زراعتی زیر آب می رود و زراعت خراب میشوود. اگر این دشت وسیع ز کشی شود، و مسیر آب در منطقه «گزک» باز شود، و آب دریا پایین بیفتد و این دشت تبدیل به زمین کشاورزی شود، تغییرات عمده در افتصاد این مردم رونما خواهد شد. چنانچه این دشت زیر کشت و زراعت رود و به صورت میکانیزه کشاورزی صورت گیرد، محصول آن نیاز تمام مردم یکه ولنگ را بر آورده خواهد کرد.(حیدری، 1391،42)

وجه تسمیه

 وجه تسمیه این و لسوالی به یکه ولنگ به خاطر همین چمن یکه و ممتاز و همچنین آب های که در اطراف این چمن قرار دارد میباشد. نیک، مرکز این ولسوالی در 150 کیلو متری غرب بامیان قرار دارد یکه ولنگ به شکل دره قرار گرفته که رود خانه بندامیر از وسط آن جریان دارد و ساکنان یکه ولنگ بیشتر در دو طرف این رود خانه زندگی می کنند. سراسر یکه ولنگ متشکل از کوه های بلند و دره های عمیق و چشمه های متعدد است و اکثر اهالی آن دردامنه کوه ها و داخل دره ها زندگی می کنند. از نظر خانه ملک دفتری یکه ولنگ هزارخانه دفتری زمین بوده که دوصد خانه زمین آن آب برده به حساب می آید وهشت صد خانه زمین دفتری قابل کشت و زراعت در چهار بخش یکه ولنگ وجود رارد.(حیدری، 1391،42)

شاید شما هم در نوشتن نام این ولسوالی به دشواری مواجیه شده باشید، بسیاری از نویسندگان نام این ولسوالی را یکاولنگ می نویسند و در برخی از کتابها نیز گاهی یکاولنگ و گاهی هم یکه ولنگ آورده شده است. شیخ احمدی موریخ یکاولنگ مدعی است که نام این ولسوالی در اصل ترکی بوده و از دو کلمه ی "یکه" و "ولنگ" تشکیل گردیده. یکه به معنای ممتاز، "ولنگ" به معنای چمن یعنی چمن ممتاز و سره.آقای احمدی که خود چندین کتاب چاپ نشده در باره تاریخ یکه ولنگ و جنگهای داخلی این ولسوالی دارد، معتقد است که نویسندگان باید در این قسمت شدیداً متوجه باشد تا به نحوی تاریخ یکه ولنگ حفظ گرد.

 آثار باستانی گوهر گین

     در حدود 18 کیلو متری جنوب شرق مرکز یکه ولنگ در عرض البلد34 درجه 44 دقیقه، 3،14 ثانیه و در67،0 درجه ، 5،0 دقیقه 43،7 ثانیه طول البلدشرقی واقع بوده 2700 متر ارتفاع آن از سطح بحر می باشد. در این محل باستانی 7 عدد برج های دورهء غوری چندین مغاره بودایی موجود بوده که دربین یک دره زیبا قرار گرفته است. ( جمعی ازنویسندگان، 1391،380)

 منطقه ای «گوهر گین » درسمت شمال سرک خاکی و در امتداد تیغه کوه بالای یک تپه و صخره سنگی، آثار دیوار و چندین برج نیمه ویران و پرنقش و نگاری به جای مانده که بسیار کهن و قدیمی می باشد نما د و روز گاری از رونق و استحکام و شکو همندی زیادی برخوردار بوده است و انسان های سخت کوش و پرتلاشی در آن جا زندگی می کرده اند و برای دفاع از خویش برج های مستحکم و بلندی استوار کرده بودند. (جمعی ازنویسندگان ،1391،330)

      آنچه ما دیدیم حدود 17تا 20 باب برج مخروبه قابل شمارش بودند. اما اهالی آنجا می گفتند تعداد مجموع برج ها از چهل باب هم بیشتر بوده که بسیاری از آن ها از میان رفته اند.

     دیوار این قلعه یا شهر به کلی فرو ریخته است و از ارتفاع شان کاسته شده است؛ اما از روی قراین به جای مانده دانسته می شود که همه آن برج ها و یا لااقل بعضی از آن ها دارای سه طبقه بوده و دو را دور هر طبقه تیر کش هایی برای تیراندازی با کمان تعبیه شده بود. ضخامت دیوار برج ها به یک تا یک متر ونیم می رسید و خشت هایی که در ساختمان دیوار برج ها به کار رفته بود. مانند خشت های شهر بربر ، بضاً به شکل مربع و بعضی دیگر به صورت مستطیل بود، از خشت های امروزی که در ساختمان ها به کار می روند بزرگتر بودند.(جمعی از نویسندگان،1391،331)

     از قدامت و تاریخ این شهرک کسی چیزی نمی داند. مردم آن را به نام کافری و از توابع شهر بربر می دانند. اما براساس چندین گور قدیمی که در نزدیک این خرابه ها مشاهده گردید، تاریخ آ ن را به پیش از دوران اسلامی نشان می داد، زیرا در کنار اسکلت ها، مجسمه، ظروف سفالی، مهره های سنگی و بعضا گلی به دست آمده است. بعید نیست که آغاز زندگی درآن به عصر میترایی برسد و در زمان بودایی ها نیز شاید آباد بوده است.(جمعی از نویسندگان،1391،331)

     ساکنین شهرک گوهرگین با ساخت ظروف سفالی و استفاده از مفرغ آشنایی داشته اند. شکسته های ظروف سفالی به شکل ساده و با لعاب دار و نقاشی شده به رنگ های زیبا و گوناگون از این مخروبه به دست می آید. شگفت انگیزترین و دیدنی ترین قسمت آن تونل یا راه پلکانی آب رسانی آن است که از نوک قله یک صخره عظیم به طور عمود و اندکی مایل در دل سنگ سخت ومحکم حفر شده به طول قریب به هفتاد متر و یا بیشتر تا به آب زیر زمینی رسیده است. پرشده و بالا آمده است.(جمعی ازنویسندگان،1391،332،)

     پایین رفتن به انتهای تویل قدری مشکل است. یک نفر از همراهان ما که جوان ورزیده ای بود از پله ها پایین رفت و 109 پله سنگی را را شمارش کرد. عمق اصلی آن نامعلوم است. ممکن است ده تا 20 متر آن از خاک و سنگ انباشته شده باشد. در دوطرف تونل دستگیره هایی حفر شده تا انسان راحت بالا و پایین رود واز خطر سقوط کاسته شود.(جمعی از نویسندگان،1391،332

     عظمت این تونل زمانی بهتر برای ما قابل  درک خواهد بود که سوراخ کردن یک آسیاب سنگ را در نظر آوریم که سه چهار روز وقت یک استاد کار را اشغال می کند. آن وقت حفر یک تونل کاملا سنگی به عمق هفتاد تا نود متر، یا شاید هم بیشتر، آن هم برای عبور انسان در دل یک صخره سنگی عظیم و کاملا سنگی چقدر مشگل وطاقت فرسا بوده است. آن هم با وسایل ابتدایی آن روز گار. انسان با دیدن این تونل نا خود آگاه مقاومت و سخت کوشی و اراده مسحکم انسان های آن روزگار را تحسین می کند و درود می فرستد. حفر چنین تونل سنگی از تراشیدن مجسمه های عظیم بودا در مرکز بامیان آسان تر نبوده است.(جمعی از نویسندگان،1391،332)

شهر بربر

در فاصله دو یا سه کیلو متری شرق بازار «نیک» یکه ولنگ در امتداد قله کوهی به ارتفاع حدود 400 متر آثار مخروبه وسیعی به جای مانده است که نزد مردم محل به نام «شهر بربر»شهرت دارد و می گویند آنجا پایتخت شاه بربرستان بوده که در زمان حضرت علی (ع) با طوع و رغبت اسلام را پذیرا گشته است. کوهی که بالای آن این آثار مشاهده می شود، به نام کوه بربر یاد می شود و از نیمه به بالا یکپارچه صخره است. به قسمی که از سمت شرق و جنوب و غرب آن صعود به بالای کوه به هیج وجه امکان پذیرنیست. راه ورود به داخل شهر منحصر به سمت شمالی آن یا دقیق بگویم شمال شرقی آن است که در این قسمت برای جلوگیری از هجوم دشمن دیوار ضخیم ومرتفعی کشیده شده به طول حدود 600 متر که فعلا حدود 300 متر آن باقی مانده و بقیه آن به مرور ایام از میان رفته است. قسمتی از دیوار از سنگ وخشت ساخته شده و بقیه آن که دریک شیب زاویدار واقع شده احتمالا از کل پخته وپسخه ساخته شده که به کلی از میان رفته است فقط جای آن به زهمت قابل تشخص است زخامت پایه سنک دیوار حدود چهار متر است هر چی بر ارتفاع آن افزوده میشود اندکی از زخامت آن کاسته می شود ارتفاع دیوار دراصل 5 متر بوده و لبه دیوار از دو طرف در حدود یک متر بالا بورده شده است به قسمتی در وسط دیوار راه عبور و مورور برای نگه بانان ساخته شده است و درفاصله هر صد متری چهار اطاق دیدبانی و یک برج برای تیر اندازی با کمان قابل مشاهده است بیشترین قسمت دیوار به کلی تخریب شده و از میان رفته و در برخی از قسمت ها فقط پایه سنگ آن قابل تشخص است.  اصلی شهر و ساختمان های داخلی آن رو به جنوب قرار داشته تا از نوری آفتاب بیشترین استفاده را بیبرد از دیوار خانه و ساختمان های نشمن آنها اثری دیده نمی شود همه به خاک یک سان شده اند. تنها از طریق حفاری می شود وسعت شهر و شکلی ساختمان های آن را تشکل داده است. در چند مورد حفاری های توسط دوزدان و قاچاقبران اموال عتیقه صورت گرفته است که نشان میدهد که این شهر مودت طولانی مسکونی بوده است، زیرا شکسته های سفال های ساده و سفال های لعابدار به رنگ های مختلف و شکسته های سنگ آسیاب دستی لومبو و نیز خاکستر و استخوان های حیوانات و انسان وفور از زیر خرابه ها بدست آمده است. از یکی انبار مخروبه که احتمالا انبار مواد سوختی بوده چند قطعه چلمه خشتی بسیارکهنه و فرسوده توسط حفاران از زیر خاک بیرون بدر آمده بود.(جمعی ازنویسندگان، 1391،332)

     رنگ ظروف کاشی و سفال های لعابی آن به رنگ های فیروزه ای، زرد، نارینجی،زرد روشن، قهوه ای، سرخ و سرمه ای و رنگ های مختلف به مشاهده رسید و چنان عالی و پخته و با وجود آن که بعضی از قطعات آن سال های در مرز آفتاب قرار داشته اما هیچ تغییر در رنگ و جلای آنها نیافته بود.

مردم شهر برابربا آجر یا خشت پخته آشنای داشته اند زیرا تکه های آجر پخته نیز در بعضی از قسمت های دیوار به کار رفته است.(جمعی از نویسندگان ، 1391،334)

     در یک خمیده گی در گردنه سخره سه چهار گودال بزرگ مشاهده شد که طبق گفته راهنا کف آن ها در قدیم از سنگ فرش بوده و به دلیل ریزش مداوم خاک سنگ ها فعلا قابل رویت نیستند.

     این گودال ها مخزن زخیره آب اهالی بوده است و لی به نظر من قسمت علیای شهر بربراحتمالا محلی سوزاندن اجساد مردگان بوده است.(جمعی ازنویسندگان،1391،334)

     شهر بربر در دو قسمت مجزای از هم قرار گرفته است و آن بدین جهت است که پوزه کوه در سمت غربی نگاهان بایک برش عظیم به یک تپه خاکی سرخ رنگی به ارتفاع حدود 80 متر ختم می شود که قسمت غربی شهر بر روی همین تپه  قرار گرفته است. با برج ها و ساختمان های متراکم و خانه هایی با سقف گنبدی دارد و یا حتی سه طبقه که سقف طبقات بالای آنها فرو ریخته اند. داخل اطاق ها بعضا کاهگل و بعضی سنگل و سفید کاری شده بودند به رنگ سفید مایل به لا جوردی ، بعضی با رنگ سرخ و یا صورتی و یا زرد کمرنگ تزیین یافته اند.(جمعی از نویسندگان، 1391،335)

     در این قسمت ازخرابه های شهر بربر جفاری های غیر مجاز توسط قاچاقبران اموال عتیقه صورت گرفته است. در بخش شمال تپه از داخل شهر تونل پلکانی برای رسیدن به مخزن آب مخفی که آب آن از رود بند امیر تأمین می شده است. قابل مشاهده که به دلیل ریزش مداوم تپه و ریزش باران و سیلاب در طی اعصار و قرون، دیواره و پله های آن به کلی تخریب شده و از میان رفته است و به زحمت می شد تشخیص داد که در کذشته های دور ده پلکانی بوده است.(جنعی از نویسندگان ، 1391،335) 

چهل برج

نام یک بنای تاریخی، باستانی مهم و حیرت انگیز است. بالای تپه ای به ارتفاع 100-120 متر، نزدیک قریه (سوختگی) و(دهن قول ) در انتهای غربی ولسوالی یکه ولنگ که رود خانه یکه ولنگ از دامنه شمالی همان تپه به سوی دره بلخاب سرازیر می شود.(جمعی از نویسندگان،1391،335)

     این بنای تاریخی هرچند بنام (چهل برج ) یاد می شود. اما تعدادی برج های آن به بیش از شست حلقه بالغ می شود. هر برچ دارای چهار یا پنج طبقه بعضا به کلی ویران شده و فقط پای سنک شان قابل تشخص است. بعضی دیگر به حالتی نیمه مخروبه باقی مانده از مجموع آثار به جای مانده چنین دانسته می شود که این روز گاری یکی از مهم ترین و مستحکم ترین دژ نظامی و شاید بایتخت یکی از مقتدر ترین سلسله فرمان روایان مهلی بوده است. قدامت آن بین 800تا 1500 سال قبل تخمین زده میشود. (جمعی از نویسندگان،1391،336)

     برچ ها برای تیراندازی با کمان ساخته شده اند، چون شکاف های به شکل عمودی در چند ردف تعبیه شده که نظریه فوق را تأیید می کند.

     این جانیب در اواخر سال 1384 شمسی همراه چند نفر از یاران صمیمی از نزدیک آن بنای تارخی را مورد باز دید قرار دایم. اصل قلعه در سه دایره ساخته شده، ازدایره دوم آن یک راه مخفی زیر زمینی تا ته دره حفر شده و سرانجام به یک حوض آب مخفی منتهی می گردد که به ظن قریب به یقین، آب آشامیدنی ساکنین قلعه در مواقع ضروری از طریق همین حوض تامین شده است. راه آبدزدک چهل برج درست مانند راه آبدزدک شهر ضهاک به صورت پله پله ساخته، شده،بعضی از پله ها تخریب گردیده و بسیار لغزنده اند و تاریکی وحشت افزایی در سراسر حکم فرما است.(جمعی از نویسندگان، 1391،336)

     کفی حوض از سنک های مرمر سفید فرش شده و منبع حوض شاید به چشمه ای که از زیر کوه می جوشد اتصال یابد و رفت و برگشت آن حدود 40 دقیقه حوض شاید به چشمه ای که از زیر کوه می چوشد اتصال یابد و رفت و برگشت آن حدود 40 دقیقه طول می کشد.

علاوه بر این حوض مخفی، یک جوی آب توسط سنک تراشان ماهر از یک دره فرعی از بغل صخره به داخل شهر چهل برچ حفر شده که آب را تا کمر کش تپه و نزدیک دیواره جنوبی قعله می رسانده و احتمالا اهالی در مواقع غیر ضروری از این جوی استفاده می کرده اند. در ضلع جنوب غربی قلعه، میدان وسیعی قرار دارد که اطراف آن دیوار کشیده شده. گفته می شود که مهل اسب دوانی، تیر اندازی و بازی های دیگر بوده است.(جمعی از نویسندگان،1391،336)

     داخل برج ها و ساختمان ها با پوششی از مواد سنگلی آن هم در سه لایه به طوری بسیار ماهرانه پلستر شده است و در سقفه برخی از ساختمان های که سالم مانده، نقاشی های بسیار ظریف و زیبای به رنگ های مختلف مشاهده شد که متأسفانه قسمت های زیادی از آن توسط غارت گران آثار اعتیقه به یغما رفته است.(جمعی از نویسندگان،1391،337)

     مسعودی مورخ قرن چهارم ه ق مروج الظهب از قلعه ای در زاولستان ( هزارستان کونی ) نام می برد که با چهل برج یکه ولنگ قابل تطبیق است. چناچه نوشته است: وما خبر قلعه های فیروز بنکبک پادشاه از زابلستان راکه مطلعان و جهان گردان درهمه جهان استوارتر و بلنتر و عجیب تر از آن قلعه ندیده اند، در کتاب سابق خود آورده ام .   به جز چهل برج در دیگر نقاط زاولستان قلعه ای مشاهده نمی شود که با قلعه فیروز بنکبک قابل تطبیق باشد.  (جمعی از نویسندگان، 1391،337)

     براساسی تحقیقات هیأت باستان شناسی افغان- جاپان که بر روی این مغاره ها صورت گرفت این مغاره ها مربوط به عصر بودائسم میباشد و اندازهی یکی از آن ها عبارتند از 180-445 سانتی متر که درقسمت شمال این مغاره تختی به ارتفاع 36 سانتی متر و عرض 50 سانتی متر و طول 2 متر و ارتفاع 130 سانتی متر ساخته شده است، داخل این مغاره و در سمت غربی آن مغاره ای دیگر شبیه یک اتاق کنده کاری و حفر شده مدخل آن 70-70 سانتی متر می باشد وشکل کمان و قوس را دارد و طول این اتاق 335 سانتی متر وعرض آن 185 سانتی متر و ارتفاع آن 132 سانتی مترمی باشد که دیوار های این اتاق توسط گذشت ایام تخریب گشته و نوشته ای آن قابل خواندن نیست.(عظیمی،1390، 172)

     همچنین بر روی ساحه ی ارگ، یک میدان وسیع 242 متری به چشم می خورد این میدان توسط دیوارهای سنگی ضخیم به عرض 180 سانتی متر و ارتفاع 3 متر محاط گشته که متأسفانه 80 درصد این دیوار از بین رفته است. به احتمال زیاد این میدان جمنازیوم بوده و جهت مراسم خاص نظانی و جشن از آن بهره برداری می شده است. در قسمت شمال شرقی جمنازیوم یک برج سنگی واقع شده و حتی بقایای پلکان جنگی که فعلا از بین رفته، موجود می باشد. در قسمت جنوت شرقی جمنازیوم ، بقایای حفاری های غیر قانونی افراد غیر مسئول به چشم می خورد که این حفریات بر بالای یک ویهاره بر خورد نموده است. (عظیمی،1390،173)

     علاوه بر این بر اساس تحقیقات صورت گرفته باستانشناسی ، در قسمت پشت برج ها به طر ف جنوب چندین مغاره ی گنبدی با دروازه های کمانی و قوسی شکل اعمار گشته که برخی از این مغاره ها دارای ساختمان اتاق مانندی بوده و همچنین داخیل هر اتاق گنبد مانند، طاقچه ای با تزئینات قوسی بنا گردیده که به نظر می رسد جهت استفاده چراغ دانی به کار می رفته است. علاوه بر میدان جمنازیوم، در این ساحه میدان دیگری است که گمان می رود از آن به عنوان محل تعلیم و تربیت لشکر و رژه ی آن ها استفاده می شده که مقر حکومتی کاملا بر آن مشرف بوده است و خانواده ی حکومتی مهمانان و فرماندهان می توانستند به تماشای رژه ی سربازان و یا تمرینات اسب سواری و تیراندازی آنان بپردازند. (عظیمی،1390،173)

     دروازه های این قلعه به شکل قوسی و اندازه ی خشت های به کار رفته در دیوارها 9-21-34 سانتی متر و اندازه خشت های به کاررفته در قوس ها 9-21-34 سانتی متر می باشد و روی دیوار های فضای داخلی قلعه با نقاشی های رنگارنگ مزین گشته که درصدد زیادی از این نقاشی ها توسط افراد فرهنگ ستیز تراش شده و از بین رفته است. باستانشناسان حدس می زنند که ساختمان ارگ سه طبقه است و تا زمانی که حفاری روی آن صورت نگیرد نمی توان در این رابطه نظر قطعی داد. فاصله برج ها در این قلعه 30/6 متر، اندازه ی داخلی برج ها 5/5-4/5 متر وعرض دروازه ی اتاق ها 88/1 الی 90/1 متر و فاصله ی بین هر دروازه به93/1 متر می رسد. (عظیمی،1390،174)

     یکی از نکات قابل توجه در قلعه چهل برج و جود چاهی است که در مرکز قلعه واقع شده، این چاه از طرق حفر سنگ ها توسط ابزار آلات آن زمان، از بالای تپه مسیری را طی نموده و در عمق زیادی به اب رسیده است، برای دست یابی به آب راه زینه هایی نیز دراین چاه ایجاد گشته که برای کاستن از تاریکی چای از کنار راه روهای این چاه، راه های فرعی به سوی برج های اطراف گشوده شده تا اکثر ساکنین این برج ها بتوانند از طریق راه زینه ها به آب دسترسی داشته باشد؛ ایجاد این چاه علاوه بر تهیه آب آشامیدنی، جنبه ی حفاظتی و امنیتی مهمی نیز داشته است یعنی در هنگام جنگ و در گیری و محاصره ی قلعه، به علت داشتن راه های مطمئن زیرزمینی به سوی آب، افراد داخل قلعه می توانستند مقاومت کنند و در مقابل دشمن از خود دفاع نمایند، متأسفانه این چاه در اثر گذشت زمان توسط خاک مسدود شده است.(عظیمی،1390،175)

     هنوز مدرک و سند تاریخی مستحکمی مبنی بر این که ساکنان این برج چه کسانی بوداند  و یا این که برج چه زمان و توسط چه کسانی تخریب گشته است در دست نیست اما با توجه به تحقیقات هیأت باستانشناسی افغان-جاپان بر روی ساختمان داخلی برج و تیکرهای به دست آمده از منطقه ی چهل برج و همچنین و جود مغاره ها و نحوه ی معماری نشان دهنده ی ارتباط این قلعه با عصر بودائیسم یعنی قرون 6-9 میلادی می باشد. این ساختمان که به (ارگ) شهرت داشته در دوره های بعد نیز مورد استفاده امپراطوری غوریان قرار گرفته است. اما آن چه در السنه و افواه مردم و سالخوردگان این منطقه و جود دارد این مکان را محل و مسکن (گبرها) می شمرند و اشعاری هم در رابطه با آن، هویت این قلعه را با گبرها پیوند می زند:(عظیمی،1390،175)

          زمرغستان به گلستان گذرکرد         از آن گبران چهل برجی حذرکرد

     از طر ف این احتمال نیز و جود دارد که این بنا به دلیل استحکامات و تدابیر جنگی به کار رفته، در مقابل چنگیز که از راه مزار به بامیان می آمده ساخته شده و توسط وی تخریب شده باشد. چهل برج باستانی یکه ولنگ، آمیزه ای از هنر و تاریخ است که بر بلندای تپه ای سنگی پس از گذشت سالهای متمادی سر در گیریبان و متروک، غروب غم انگیز شکوه و عظمت پیشینه اش را به نظاره نشسته است. این بنا به خاطر موقعیت خاص طبیعی و قرار گرفتن روی تپه، وجود رودخانه ی زیبا در همجواراین قلعه و کوه های سر به فلک کشیده و بلند در اطرافش که شکوه و عظمت خدادادی را به تصویر محسوب می شود که نیاز به توجه ورسیدگی و تحقیقات کامل تری دارد.(عظیمی، 1390،175)

ساحه ی باستانی (چهل برج ) قلعه ای تاریخی است در ولسوالی یکه ولیگ که بر بندای تپه وسیعی ساخته شده و کوه های بلند بابا و بند پیتاب دور تا دور ان حلقه زده اند. این ارگ زیبا و با عظمت از خشت بنا شده و برج های متعدد با دیوارهای ضخیم به صورت حلقه های زنجیر دور تا دور قلعه را فرا گرفته؛ درست در وسط تپه ساختمان زیبایی با برج های بلند و خانه هایی با معماری خاص خود نمایی می کند. این قلعه 100 برج دارد؛ برج هایی که با رعایت ساختمان و ناهمواری های تپه سنگی مذکور نیز به شکل مدور و در بلندی ها و پستی ها واقع شده اند. در دامنه های تپه مذکور نیز مغاره هایی به صورت طبیعی و چه به صورت دست ساز وجود دارد.(عظیمی،1391،842)

جشنواره راه ابریشم در ولایت بامیان

جشنواره راه ابریشم بامیان برای اولین بار یاد و خاطره کاروان ها، مسافران و زائرانی که اساس ظهور بامیان را به عنوان مسیر مهم تجاری بین شرق و غرب پایه گذاری کرده و نقش مشخص و عمده در ترویج و گسترش بودیزم در قسمت هایی از جهان ایفا نموده، تجلیل به عمل آورد. جشنواره راه ابریشم ابتکاری است برای احیای مجدد ارزش های غنی فرهنگی، تاریخی، آدب و رسوم، استعداد های نهفته هنرمندان محلی در بخش موسیقی، بازی ها، مسابقات محلی و صنایع دستی  مردم این مرز و بوم و از طرفی فرصت مناسبی بود برای مردم که تشخیص بدهند چه نوع خدمات و محصولاتی می توانند ارائه دهند تا به امرار و معاش شان کمک نمایند. در حقیقت جشنواره راه ابریشم گذری داشت در احیای مجدد فرهنگ، تاریخ، آداب و رسوم و چگونگی زندگی مردمی که با سهم گیری مردان، زنان و جوانان این حطه، رویاهای نیاکانمان جامعه عمل پوشانیده شد تا از لحاظ فرهنگی، آداب و رسوم و  به عنوان یک ملت غنی در سطح جهان شناخته شده تا از این طریق رویاهای مان را به حقیقت تبدیل نمائیم.

جشنواره راه ابریشم با اجراى برنامه های متنوع تفریحى و به هدف رشد توریزم  در ولایت بامیان به راه افتید.این جشنوارۀ سه روزه، که در آن برنامه های مانند کنسرت های محلی، بازی های محلی، تیاتر و ورزش های محلی از قبیل بزکشی، ریسمان کشی نمایشگاههای صنایع دستی و فرآورده هاى حیوانی به نمایش گذاشته میشوددر این محافل و بازى ها صد ها تن شرکت نموده و از آن لذت مى برند.جشنواره راه ابریشم به این علت نامگذاری شده است که جاده ابریشم از مسیر بامیان عبور میکند و در قدیم کاروانهای تجارتی از این طریق آسیای میانه را با کشورهای آسیایی و اروپای وصل میساخت.این جشنواره از طرف بورد توریزم بامیان که در چوکات ریاست اطلاعات و فرهنگ آن ولایت فعالیت دارد، بخاطر انکشاف صنعت توریزم راه اندازی گردیده تا سیاحان بیشتری را به این ولایت جذب نمایند. عبدالله محمودی رئیس اتحادیه توریزم گفت که «هدف از این جشنواره، معرفی بامیان به عنوان ساحات توریستی  و جذب بیشتر توریستان ملی و بین المللی است».وی هدف دوم آنرا معرفی سنت ها ، رسم و رواجها وآبده های تاریخی بامیان و صنایع دستی عنوان نمود. عباس خاوری معان اتحادیه توریزم میگوید: «با معرفی آن هم اقتصاد خانواده ها بلند خواهد رفت وهم توریستان علاقمند به باز دید از این ولایت خواهند شد». انکشاف صنعت توریزم یکی از اهداف استراتیژیک است که تنها ظرفیتى که بامیان دارد و اقتصاد بامیان را رشد میدهد همین آبده های تاریخی وساحات دیدنی و باستانی آن است. تمام مردم بامیان باید در تلاش باشند که زمینه را برای توریستان مهیا سازند تا علاقمند گردند و به بامیان سفر نمایند. صنعت توریزم عواید ملی را بالا برده و اکثر کشورها از ناحیه توریستی عواید خوبی  دارند . که فعلا هم در بامیان ظرفیت خوبی پیدا شده و هوتلهای مجلل ساخته شده تا پذیرایى از مهمانان خارجی صورت بگیرد .بر گزاری این جشن بسیار خوب است، مردم لذت میبرند و برای هوتلداران هم خوب است، مسافر در این شب و روزها زیاد به بامیان می آید و در هوتل ها جا بجا میشوند. برنامه های جشنواره راه ابریشم که سه روزه میباشد چنین تدوین شده است .این جشنواره شب اول بااجراى کنسرت ها و سخنرانی در هوتل نوربند قلعه شهر بامیان آغازمی شد و یک روز با موسیقی و نمایشگاههای صنایع دستی در گرځندوی دنبال شود.مسابقه بزکشی در حوض شاه یکاولنگ و اجراى کنسرت  محلى در بند امیر و کنسرت در باغ زنانه ساحه توریستی شهر ضحاک مرکز بامیان، نیز بخشهاى دیگر این جشنواره را تشکیل میدهد.این ششمین جشنواره اى است که همه ساله در بامیان دایر میشود و یکى از اهداف مهم آن رشد صنعت توریزم مى باشد. بامیان یکى از ولایاتى است که دو مجسمۀ مخروبۀ بودا و بند امیر که داراى هفت بند طبیعى و زیبا و دلکش است و به ( اولین پارک ملى افغانستان) مسمى شده است، بر تاریخى و باستانى بودن آن دلالت میکند. مجسمه هاى بودا که قدامت ١٦٠٠ ساله داشته و یکى از شاهکار هاى زمان بودیزم است؛ در زمان حکومت طالبان(١١مارچ ٢٠٠١ میلادى )، تحت این نام که موجودیت بُت به معناى شرک است، در پی دو شبانه روز حملۀ متواتر وآتشبازی سنگین، منهدم گردیدند .مجسمۀ بزرگ صلصال با ارتفاع ٥٣ متر و مجسمۀ کوچک بنام شمامه با ارتفاع ٣٥ متر در دل کوه تراشیده شده و در مسیر جاده قدیمی ابریشم تقریباً در سه کیلومترى شمال شهر بامیان قرار دارد. بودایى ها در ( قرون٢-٥ میلادى) زیست داشتند. این دو مجسمه به حیث عجایب جهان، ثبت یونسکو( سازمان فرهنگى ملل متحد)است. در کنار آن، شهر غلغله، شهر ضحاک، چهل برج، درۀ اژدر، منطقۀ فیروزبهار، استوپۀ کلیگان و قلعه هاى  "چهل برج" گوهرگین، کافرى، چهل دختران، چهل ستون و شهر شاهی  ساحات دیگرى  است که توجه سیاحان داخلى و خارجى را بخود جلب نموده و سالانه دولت و مردم از جذب توریست ها عواید خوب بدست مى آورند.

هدف جشنواره راه ابریشم:

جشنواره راه ابریشم برای اهداف متعدد برگزارمیشود که مهمترین آنها رشد توریزم در بامیان، رونق اقتصاد محل، رونق صنایع دستی، احیای هنر و فرهنگ بومی و در نهایت احیای جاده ابریشم است. این جشنواره،  به منظور حفظ داشته های فرهنگی از جمله موسیقی محلی هزارگی، جلب توجه جهانگردان و معرفی صنایع دستی زنان بامیان، از سوی ریاست اطلاعات و فرهنگ و بورد توریزم این ولایت راه اندازی می شود. هرساله جشنواره راه ابریشم در کشورهای مختلف جهان که در مسیر راه ابریشم واقع شده برگزار و جشن گرفته می شود به همین خاطر برنامه اکوتوریزم بامیان تصمیم براین گرفت که به خاطر قدمت تاریخی راه ابریشم، برای اولین بار جشنواره راه ابریشم را در سطح ولایت بامیان برگزار نماید. اولین جشنواره  نوروز و جشنواره راه ابریشم در بامیان گام مهمی در رشد و ارتقاء فرهنگ، آداب و رسوم، بازی های محلی، مسابقات محلی، هنرهای محلی، صنایع دستی، محصولات غذایی و ترویج موسیقی محلی ( دمبوره ) با هماهنگی و گردآوری برنامه  اکوتوریزم بامیان، از سراسر ولایت بامیان  بود. قبل از برگزاری جشنوراه نوروز و راه ابریشم هنرمندان محلی، بازی محلی، آداب و رسوم مردم محلی، صنایع دستی تولید شده در ولایت بامیان و در اثنای فراموشی قرار داشت که برگزاری جشنواره نوروز و راه ابریشم و به نمایش گذاشتن ساحات باستانی و تاریخی بامیان، اجرای موسیقی محلی،  اجرای بازی ها و مسابقات محلی بین ولسوالی های مختلف از ولایت بامیان، نمایشگاه صنایع دستی، عکس، نقاشی و ... کمک شایانی به نمایان کردن آنها در بین گردشگران داخلی، خارجی و خود مردم محل داشت. جشنواره راه ابریشم برای اولین بار در اولین پارک ملی افغانستان بند امیر و شهر بامیان به طور سالانه دعوت گردشگران داخلی و خارجی در جشنواره به منظور رشد صنعت توریزم و معرفی ساحات تاریخی و طبیعی بامیان برگزارمی شود. ایجاد نمایشگاه عکس، معرفی و شناساندن فرهنگ، آداب و رسوم، هنرمندان محلی، بازی ها و مسابقات محلی مردم بامیان به گردشگران داخلی و خارجی، احیای مجدد فرهنگ محلی، هنرهای محلی، آداب و رسوم، موسیقی محلی و ...، ایجاد زمینه شغلی برای مردم محل که بتوانند محصولات شان را ارائه نمایند. یا بطور خلاصه تر قرار ذیل است:

  1. دعوت گردشگران داخلی و خارجی در جشنواره به منظور رشد صنعت اکوتوریزم و معرفی ساحات تاریخی و طبیعی بامیان به وسیله ایجاد نمایشگاه عکس

  2. معرفی و شناساندن فرهنگ، آداب و رسوم، هنرمندان محلی، بازی ها و مسابقات محلی مردم بامیان به گردشگران داخلی و خارجی

  3. احیای مجدد فرهنگ محلی، هنرهای محلی، آداب و رسوم، موسیقی محلی و ...

  4. ایجاد زمینه شغلی برای مردم محل که بتوانند محصولات شان را ارائه نمایند.

  5. دعوت از تاجران ملی و بین المللی برای بازاریابی محصولات محلی ولایت بامیان

  6. تشویق مردم به صورت داوطلبانه برای برگزاری جشنوراه و نمایشگاه تا زمینه ای برای برگزاری چنین محافلی در آینده شود.

  7. دعوت موسسات دولتی و غیر دولتی برای سهم گیری در احیای فرهنگ منطقه

  8. تشویق موسسات دولتی، غیر دولتی و مردم برای برگزاری فعالیت های فرهنگی و سنتی

تشویق هتلداران، رستورانداران، صاحبان مهمانخانه های محلی و ... برای ارائه خدمات اعم از مکان، مواد غذایی و ... به گردشگران داخلی و خارجی